English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (7746 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
computational U اشتباه در محاسبه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
miscalculate U اشتباه محاسبه کردن
miscalculated U اشتباه محاسبه کردن
miscalculates U اشتباه محاسبه کردن
miscalculating U اشتباه محاسبه کردن
miscalculation U محاسبه اشتباه
miscalculations U محاسبه اشتباه
Other Matches
range error U اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
flop U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flops U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopped U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopping U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
mflops U اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
glitches U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitch U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
computation of replacement factors U محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
out of place <idiom> U درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] U این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
computation U محاسبه
computing U محاسبه
analysis U محاسبه
predictions U محاسبه
prediction U محاسبه
calculation U محاسبه
slide rules U خط کش محاسبه
computations U محاسبه
slide rule U خط کش محاسبه
computed U محاسبه کردن
compute U محاسبه کردن
designs U طرح و محاسبه
design U طرح و محاسبه
accounting price U قیمت محاسبه
predicted U محاسبه شده
recalculation U تجدید محاسبه
computes U محاسبه کردن
computations U نتیجه محاسبه
unit of account U واحد محاسبه
computation U نتیجه محاسبه
account U محاسبه نمودن
uncomputable U محاسبه ناپذیر
nautical slide rule U خط کش محاسبه دریایی
arithmetic unit U واحد محاسبه
approximation U محاسبه ملایم
computational U مربوط به یک محاسبه
engineer's scale U خط کش محاسبه مهندسی
cam calculation U محاسبه کرو
calk U محاسبه کردن
calculation sheet U برگ محاسبه
calculating machine U ماشین محاسبه
calculating factor U ضریب محاسبه
calculated field U فیلد محاسبه
approximations U محاسبه ملایم
dyscalculia U محاسبه پریشی
computable U محاسبه پذیر
computability U قابلیت محاسبه
design load U بارمبنای محاسبه
double counting U محاسبه مضاعف
ration factor U ضریب محاسبه جیره
natural recalculation U محاسبه مجدد طبیعی
column wise recalculation U محاسبه مجدد ستونی
optimal recalculation U محاسبه مجدد بهینه
calculated altitude U ارتفاع محاسبه شده
background recalculation U محاسبه مجدد پس زمینه
computable function U تابع محاسبه پذیر
computations U نتیجه شمارش محاسبه
computed price U قیمت محاسبه شده
collapse design U محاسبه در محیط خمیری
evaluating U محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluates U محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluated U محاسبه یک مقدار یا کمیت
computed goto U جهش بر مبنای محاسبه
integral calculus U محاسبه انتگرال [ریاضی]
computing U سرعت محاسبه یک کامپیوتر
computation U نتیجه شمارش محاسبه
evaluate U محاسبه یک مقدار یا کمیت
incomputable U غیر قابل محاسبه
reculaulation order U تنظیم محاسبه مجدد
row wise recalculation U محاسبه مجدد سطری
recalculation method U روش محاسبه عدد
tallied U محاسبه چوب خط زدن
tallies U محاسبه چوب خط زدن
predicted U از قبل محاسبه شده
load adjuster U خط کش محاسبه برایند بارهواپیما
tally U محاسبه چوب خط زدن
manual recalculation U محاسبه مجدد دستی
accountable strength U استعداد قابل محاسبه
tallying U محاسبه چوب خط زدن
automatic recalculation U محاسبه مجدد خودکار
computing sight U وسیله محاسبه عناصر تیر
computable U آنچه قابل محاسبه است
basis of freight U پایه محاسبه هزینه حمل
box U مربع روی ورقه محاسبه
strategically <adv.> U طرح ریزی [محاسبه] شده
algorithms U محاسبه عددی حساب رقومی
measure U روش محاسبه اندازه یا کمیت
ration basis U مبنای محاسبه جیره غذایی
computer generations U روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
elastic design U طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
algorithm U محاسبه عددی حساب رقومی
long run period U دوران محاسبه بلند مدت
boxes U مربع روی ورقه محاسبه
design for flexture and shear U طرح و محاسبه از نظرخمیدگی و برش
computes U انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
computed U انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
evaluation U عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluations U عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
compute U انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
ration cycle U سیکل محاسبه جیره 42ساعته
date of acquisition از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
scaling law U ضریب محاسبه قدرت بمب اتمی
interpolations U محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
ration scale U مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
interpolation U محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
basket purchase U خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
margin U تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
percentile U محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
margins U تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
current purchasing power U حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
stroke play U مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
reboot U بار کردن مجدد سیستم عامل در حین محاسبه
expansion U افزایش درتوان محاسبه و اندازه فضای ذخیره سازی
unary operation U عملیات محاسبه روی یک عملوند مثل عمل منط قی NOT
freight tonne U فرفیت باربری به واحد تن محاسبه نرخ حمل براساس تن
fits U محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
unliquidated damages U خسارتهایی که نحوه محاسبه و پرداخت انها در قرارداد ذکرنشده است
precedence U قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
liquidated damages U خسارتی که نحوه محاسبه و پرداخت ان در قرارداد ذکر گردیده است
fittest U محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
brake mean effective pressure U مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
relative U پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
leave year U سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
fit U محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
averages U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
design maximum weight U حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
size U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
keystroke U شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
sizes U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
profit centre U قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
arithmetic logic unit U بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
average U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaged U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
backward U روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
averaging U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
backwards U روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
parallel U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleled U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleling U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelling U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallels U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelled U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
interference U محاسبه داده طبق میدانهای مغناطسی که به صورت الکتریکی تولید شده اند
MIP mapping U روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده
snafu U اشتباه
mix-ups U اشتباه
fault U اشتباه
mistakes U اشتباه
jeofail U اشتباه
barratry U اشتباه
mistaking U اشتباه
incorrectness U اشتباه
mix up U اشتباه
mix-up U اشتباه
discrepancy U اشتباه
inerrant U بی اشتباه
faulted U اشتباه
faults U اشتباه
errancy U اشتباه
mistakenness U اشتباه
wrong U اشتباه
wronging U اشتباه
wrongs U اشتباه
mistake U اشتباه
lap sus U اشتباه
error U اشتباه
fumbles U اشتباه
fumbled U اشتباه
goof U اشتباه
fumble U اشتباه
errors U اشتباه
goofed U اشتباه
goofing U اشتباه
goofs U اشتباه
overseen U در اشتباه
false <adj.> U اشتباه
flounder U اشتباه
floundered U اشتباه
floundering U اشتباه
fallacies U اشتباه
to put one in the wrong U اشتباه
tripped U اشتباه
trips U اشتباه
fallacy U اشتباه
in error <adj.> U اشتباه
flounders U اشتباه
faux pas U اشتباه
clanger U اشتباه
trip U اشتباه
geometry processing U فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود
DX U پسوند پس از شماره مدل پردازنده intel برای بیان وجود واحد محاسبه اعشاری
wrongly <adv.> U بصورت اشتباه
phonily <adv.> U بصورت اشتباه
falsely <adv.> U بصورت اشتباه
faultily <adv.> U بصورت اشتباه
deflection error U اشتباه سمت
to goof up [American E] U اشتباه کردن
Recent search history Forum search
1nternal brand management of destination brands: Exploring the roles of destination management organisations and operators
1i had to see for myself
2credit score
1A simple approach is to project forward each calculated voltage in the direction of its trend.
1the rate of diffusion will be less than if the pure solvent was exposed to the air
0فرمول محاسبه بار مبنای مهمات چیست؟
0nest building
0برای محاسبه ضریب پایایی کل آزمون از فرمول اسپیرمن براون از چه فرمولی استفاده کنم؟
0.کفشهایت(لنگه ی چپ و راست)را اشتباه/جابه جا پوشیدی
0کفشهایت(لنگه چپ و راست)را اشتباه/جابه جا پوشیدی.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com